آیا پادشاه بیمار عربستان به قدرت باز می گردد؟ جنگ قدرت در خاندان - رهرو ولایت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس خود را نشناسد، به غیر خود نادانتر باشد . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 89 دی 5 , ساعت 6:30 عصر

منبع : القدس العربی ترجمه : علی معرض

اشاره:
انگار که تاریخ بار دیگر تکرار می شود و دیدن تصویر ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان که بر صندلی چرخدار نشسته است، یادآور دوران پادشاه قبلی آن کشور «ملک فهد» است که با مرگ او جنگ و جدال برای جانشینی اش دوباره در خاندان آل سعود بالا گرفت.
اختلافات درون خاندان آل سعود برای جانشینی ملک عبدالله، موضوعی است که شاهزادگان این کشور نفت خیز، آن را هر روز دامن می زنند و به راحتی از کنار آن نخواهند گذشت. برادران پادشاه عربستان که در راس آنها شاهزاده «سلطان بن عبدالعزیز» ولیعهد اول و شاهزاده «نایف بن عبدالعزیز» وزیر کشور و ولیعهد دوم در راس امور قرار دارند، هر کدام یک دو جین فرزند ذکور دارند که هر کسی برای خود داعیه ای برای رهبری عربستان دارد.
شاهزاده «متعب بن عبدالله بن عبدالعزیز» فرزند پادشاه و رئیس گارد کنونی ملی عربستان و دو فرزند بزرگ امیر سلطان و امیر نایف در چرخه رقابت اصلی برای جانشینی قرار گرفته اند، اما چه بسا که خارج از این بازی قدرت، در صورت پیش آمدن حادثه ای برای پادشاه شاهزاده دیگری از خاندان آل سعود قد علم کرده و ادعای رهبری و پادشاهی در این کشور کند.
در این مقاله تحلیلی با اشاره به بیماری پادشاه فرتوت عربستان و جانشینان مریض تر از او، به زوایای پنهان و روشن جنگ قدرت در خاندان آل سعود پرداخته شده است و پیش بینی رخداد یک حادثه غیرمنتظره در عربستان دور از ذهن به نظر نمی رسد.
سرویس خارجی
مشاهده ملک عبدالله بر صندلی چرخدار، یادآور سلف سابق او ملک فهد و آغازی برای جنگ بر سر جانشینی در سایه اختلافاتی است که بین شاهزادگان آل سعود وجود دارد.
صدای طبل این اختلافات به قدری بلند شده است که علاوه بر کشور عربستان و کشورهای همجوار آن در آمریکا هم شنیده شده است. در عربستان اخیرا در زمینه مسائل داخلی شاهد تحرکات غیرعادی سیاسی شده است، که افشای آنها باعث فرو افتادن طشت رسوایی آل سعود بر اثر اختلافات در خانواده سلطنتی و دربار است.
این اختلافات و تحولات با طولانی شدن بیماری پادشاه عربستان، حتی بر روابط این کشور با همسایگانش تأثیر گذاشته است.
این موضوع حتی نگرانی کاخ سفید و سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) را دربر داشته است، به طوری که سردمداران آمریکایی تلاش فراوانی کرده اند که این موضوع به افکار عمومی راه نیابد.
بحران جانشینی
بسیاری از آگاهان سیاسی بحران کنونی در عربستان را که به اختلافات داخلی در دربار و خاندان سلطنتی برای جانشینی پادشاه کنونی منجر شده است را ناشی از بیماری مرموز و طولانی ملک عبدالله می دانند. گرچه از داخل خود عربستان، نیز اطلاع رسانی در مورد وضعیت جسمانی ملک عبدالله به صورت قطره ای انجام می شود، اما در بسیاری از پایتخت کشورهای همسایه عربستان به خصوص کشورهایی نظیر سوریه و لبنان موضوع تحولات آینده در ریاض و جانشینی برای پادشاه آن، ذهن سیاستمداران را به صورت جدی به خود مشغول کرده است.
در این کشورها، با تأکید بر برخی موضوعات، احساس می شود، که بحرانی واقعی درحال رخ دادن در عربستان است، که عزیمت ملک عبدالله به ایالات متحده تحت عنوان معالجه و بازگشت سراسیمه شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز برادر پادشاه و ولیعهد کنونی عربستان که خود از سه سال پیش به دلیل بیماری صعب العلاج سرطان از صحنه سیاسی دور بوده، از جمله آنهاست.
پادشاه عربستان با توجه به علنی شدن بیماری اش، در یک اقدام کاملا غیرمنتظره و پیشگیرانه، شاهزاده «متعب» فرزند سوم خود را پیش از ترک ریاض به عنوان فرمانده گارد ملی و عضوی از اعضای کابینه دولت که خودش ریاست آن را برعهده دارد، انتخاب کرد. باز هم تا این جای قضیه، این موضوع از اهمیت چندانی در دنیای سیاست آن هم در کشوری مانند عربستان برخوردار نیست.
اما باید دانست که شاهزاده متعب یک نظامی کارکشته و دارای محبوبیت زیادی در بین گارد ملی (سلطنتی) عربستان است که مهم ترین نیروی نظامی آماده در آن کشور محسوب می شود و دارای حداقل 100هزار نفر نیروی حرفه ای برای دفاع از خاندان آل سعود (پادشاه) است. همچنین گارد ملی عربستان روابط ویژه و تنگاتنگی با رؤسای قبایل آن کشور دارد و بسیاری از آنها را از لحاظ مالی تامین می کند و در این مورد کسی نمی تواند فرماندهی آن را بازخواست کند.
آفتابی شدن بندر بن سلطان
بندربن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا که پس از 22 سال هدایت دیپلماسی آل سعود در واشنگتن، دو سال پیش به عربستان بازگشت و پس از مدتی به دلیل تحرکات مشکوکش مورد غصب ملک عبدالله قرار گرفت و از دیده ها پنهان شده با شدت گرفتن بیماری و عزیمت وی به ایالات متحده، دوباره در ریاض آفتابی شده است.
بسیاری بر این عقیده هستند که انتصاب شاهزاده متعب، موضوعی بود که از مدت ها پیش ذهن ملک عبدالله را در عربستان به خود مشغول کرده بود، اما زمینه را برای این کار مناسب نمی دید، تا اینکه، بیماری اش عود کرد و مجبور به علنی کردن آن شد.
در واقع از دید بسیاری از دیپلمات های مقیم عربستان، انتصاب شاهزاده متعب به عنوان فرمانده گارد ملی و عضو کابینه، به نوعی به درخواست وفاداری از دیگران برمی گردد و پادشاه با این کار می خواسته که دیگران از وی پیروی و وفاداری شان را به او اثبات کنند. شنیده ها در عربستان حکایت از این موضوع می کند که ملک عبدالله با این اقدام ضمن پیش دستی، تلاش کرده است تا جانشینی را به فرزند خود واگذار کند. به اعتقاد پادشاه عربستان برای حفظ توازن خالد الفیصل می تواند جانشین مناسبی برای نخست وزیر به عنوان معاون دوم وی باشد، تا جلوی نافرمانی های آینده شاهزاده نایف گرفته شود، که گمان می کند ولیعهد آینده خواهد شد.
همچنین خالدبن سلطان برای پست وزارت دفاع شخص مناسبی خواهد بود همانطور که محمدبن نایب وزیر کشور و ترکی الفیصل وزیرخارجه و بندربن سلطان رئیس تشکیلات امنیتی خواهند شد، اما بیماری شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد کنونی و نامشخص بودن وضعیت وی موضوع را به کلی عوض کرده است.
پادشاه بیمار و فرتوت عربستان، همین طور هم دچار گرفتاری و مشکلات عدیده ای در بین شاهزادگان سلطنتی است، چه رسد که فرزندان برادرش با احساس نزدیک شدن مرگ وی یا کناره گیری اش از سلطنت به بهانه بیماری به نفع شاهزاده متعب، ناگهان احساس خطر کرده و ادعای تاج و تخت کنند، که همین موضوع اکنون در عربستان در حال رخ دادن است.
منابع نزدیک به قدرت در عربستان می گویند، فرزندان شاهزاده سلطان (ولیعهد اول) برای به دست گرفتن قدرت و جلوگیری از به قدرت رسیدن عمویشان شاهزاده نایب به صحنه آمده تا در غیاب پادشاه نگذارند، به عنوان ولیعهد دوم به قدرت برسد.
به گفته این منابع، هنگامی که ملک عبدالله قدرت را به بهانه بیماری ملک فهد (پادشاه سابق) در عربستان به دست گرفت، براساس عرف جاری باید همه مصوبات کابینه که وی در رأس آن قرار داشت را به تأیید پادشاه می رساند.
هنگامی که فرزندان پادشاه متوفی در آن زمان با پیچاندن وی و کارشکنی های آشکار و پنهان و به بهانه هایی مانند اینکه پادشاه (ملک فهد) در خواب یا بستر بیماری است، از این کار امتناع می کردند، ملک عبدالله با ترفندی جدید، «عبدالعزیز بن فهد» را به عنوان یکی از اعضای کابینه منصوب کرد، تا در پایان هر جلسه دولت، مصوبات را از طریق او به تأیید پدرش برساند.
اما معلوم نیست، در غیاب ملک عبدالله این عرف سنتی یا ترفند سیاسی پابرجا باشد و شاهزاده متعب فرزند پادشاه بتواند از عهده این کار برآید، یا حتی فرزندان شاهزاده سلطان (ولیعهد اول عربستان) اجازه این کار را به او بدهند، پس اوضاع و احوال چه خواهد شد.
یک کشور و چهار پادشاه
تحولات پیش آمده گرچه پیچیده و غامض است، اما در کلیت آن دارای جزئیاتی است که اگر به دقت به آن توجه شود، می توان به سهولت به کنه اتفاقات در دربار آل سعود پی برد.
عربستان گرچه ازنظر سیاسی و جغرافیایی یک کشور به شمار می رود، اما در حقیقت چهار کشور مجزا در درون یک سرزمین است که ملک عبدالله فقط یکی از پادشاهان آن است و سه تای دیگر عبارتند از شاهزاده نایف، شاهزاده سلطان و شاهزاده سلمان است.
این پادشاهی های مجزا گرچه با یکدیگر در رقابت هستند، اما باهم، همپیمان هستند و ملک عبدالله را به عنوان ریش سفید خود در رأس هرم قدرت پذیرفته اند.
گرچه در میان خاندان آل سعود، نزاع وجود دارد که اولی جنگ بین فرزندان و نوادگان ملک فهد (پادشاه سابق) برسر قدرت است و دیگری، نبرد در عرصه سیاسی است که معمولاً در بین جناح اصلاح طلب و غرب زده غیرسنتی به رهبری ملک عبدالله و جناح محافظه کار و متعصب به رهبری شاهزاده نایف وجود دارد.
در کنار این دو باید به تلاش های بی وقفه شاهزاده بندربن سلطان که مردی فاسد و وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا است برای دستیابی به قدرت و گرفتن سکان رهبری در عربستان در کنار نزاع های فوق اشاره کرد.
اما باید در کنار این اختلافات به این موضوع برحسب تجارب گذشته اشاره کرد که خاندان آل سعود، تبحر خاصی برای جمع و جور کردن اختلاف های خود و حل آن بدون اینکه به جامعه درز کند دارند.
برحسب عرف و سنت های بین خود، آنها ظاهراً احترام به ریش سفیدها را هنوز قبول دارند و طرفداران این نظریه به دوران فوت شاهزاده محمدبن عبدالعزیز در سال 1988 اشاره می کنند که نقش بزرگ خاندان را ایفا می کرد و حرف او به عنوان مرجعی برای حل اختلاف آل سعود محسوب می شد، البته بعد از او مسائل اجتماعی و اختلافات خانوادگی (طلاق، ازدواج) و از این طور مسائل به گردن شاهزاده سلمان افتاد، اما وی نتوانسته است از حل مسائلی بزرگتر از آن فراتر برود.
کارشناسان بر این عقیده هستند اختلافات درون خاندان آل سعود در سال های گذشته از مرزهای این کشور پادشاهی فراتر رفته است و بر نقش عربستان در برخی از مسائل و منازعات منطقه ای تأثیر منفی گذاشته است که مسائل عراق، لبنان، ایران و سوریه از آن جمله است.
به هرحال در این میانه نقش شاهزاده سلمان نیز، نقشی دوگانه است و این پیرمرد 74ساله از طرفی خود را دوستدار و طرفدار هنرمندان و تحصیل کردگان نشان می دهد و از طرف دیگر از هیئت امر به معروف و نهی از منکر به شدت در سرکوب مردم و بازداشت های گسترده تحت لوای دین حمایت می کند.
گذشت زمان نشان خواهد داد که آیا شاهزاده سلمان، شاهزاده نایف و شاهزاده سلطان همچنان به قدرت نمایی خود خواهند پرداخت یا اینکه چاره دیگری در قبال غیبت پادشاه خواهند اندیشید؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ